فکر کردین فقط تو وبلاگم و کانالم و دبیرستان و راهنمایی و دانشگاه بهم هیت میدادن؟ 
نه. تو خودِ خونه ام هم بهم هیت میدن. توسط خود کسایی که خواستن من باشم. من تو اتاق نشستم و هیچ کاریشون ندارم و کلمات پر از نفرتشون مثل قیر سیاه سرازیر میشن اینجا. قلبم خیلی شکسته. انگار به دنیا اومدم تا مردم بتونن نفرتشون رو ابراز کنن. تا بتونن عصبانیتشون رو سرم خالی کنن. احساسات خوبمو بگیرن و بعد که تکراری شدم بندازنم دور.‌ انگار غیر قابل دوست داشتن و به درد نخورم. مثل یه اسباب بازی شکسته، عروسکی که صاحبش چشمش رو دراورده، موهاشو کنده و صورتش رو خط خطی کرده.